چوب سبز

قطعه هايي دلنشين از رازهاي جهان

سه شنبه ۲۴ مهر ۰۳

چگونه موفق باشیم (و به هر چیزی که در زندگی می خواهید برسید)

۸ بازديد
بنابراین، می خواهید در نهایت کشف کنید که چگونه موفق شوید؟

ابتدا تصور کنید که صادقانه در پنج سال آینده کجا خواهید بود.

شاید در ساحل، هنگام نوشیدن کوکتل یا آبجو مورد علاقه خود، از راه دور کار کنید. یا شاید روی کاناپه نشسته اید، نتفلیکس را تماشا می کنید و همچنان رویا می بینید.

موفقیت شما در دستان شماست.

من می‌توانم تمام کارهایی را که برای موفقیت باید انجام دهید، به شما بگویم، و در ابتدا احتمالاً چند مورد از این کارها را انجام خواهید داد، اما شش ماه بعد به روال فعلی خود باز می‌گردید.

بنابراین، آیا می خواهید در نهایت بفهمید که چگونه موفق شوید و آن را انجام دهید. یا می خواهید به رویاپردازی در مورد آن ادامه دهید؟

اگر در مورد موفقیت جدی هستید، به خواندن ادامه دهید.

آیا می خواهید مسیر موفقیت خود را با کسب و کار خود شروع کنید؟ محصولات جالبی را برای فروش در Handshake، فروشگاه تک‌فروشی شما پیدا کنید.
موفقیت در زندگی چیست؟

چگونه موفق شویم


موفقیت در زندگی همان چیزی است که شما آن را تعریف کنید. شاید برای شما، بخواهید تعیین کنید که چگونه برای رسیدن به آزادی مالی یا یک برنامه کاری انعطاف پذیر موفق باشید.

برخی ممکن است بخواهند به دور دنیا سفر کنند در حالی که برخی دیگر فقط می خواهند آنچه را که به آن علاقه دارند دنبال کنند.

موفقیت لزوماً به معنای ثروتمند بودن یا برنده شدن جوایز نیست، بلکه می تواند در مورد رضایت شخصی نیز باشد.

اگر بخواهید روز ایده آل خود را طراحی کنید، آن روز چگونه خواهد بود؟

آیا روی یک نیمکت کنار دریاچه می‌نشینی و خاطراتت را می‌نویسی؟ آیا خودتان را در حال بالا رفتن از قله کلیمانجارو تصور می‌کنید و پس از رسیدن به قله، نفس عمیق و بزرگی می‌کشید؟ یا شاید شما فقط می خواهید یک روز کامل را با بچه های خود بازی کنید؟

اینکه چرا می خواهید یاد بگیرید چگونه در زندگی موفق باشید، برای شما شخصی خواهد بود. شریک زندگی، والدین و دوستان شما ممکن است تعریف خاص خود را از موفقیت داشته باشند. اما تعاریف آنها برای شما مناسب نیست.

هر چیزی که باعث می شود احساس رضایت و خوشحالی کنید، همان چیزی است که باید روی آن تمرکز کنید و در عین حال بر هنر موفقیت تسلط داشته باشید.
اهمیت موفقیت

چگونه در زندگی موفق باشیم

اکثر مردم در مورد چگونگی موفقیت وسواس فکر می کنند زیرا همه ما می خواهیم احساس کنیم که مهم هستیم.

بدون دستیابی به هیچ موفقیتی، ممکن است ناامید و ناامید از فقدان تأثیر خود بر جهان، به زندگی خود نگاه کنیم.

تلاش برای رسیدن به هدفی بزرگتر چیزی است که ما را برای زنده ماندن و رشد بجنگیم.

در حالی که ممکن است به یک موفقیت بین المللی تبدیل نشوید، زندگی شما هنوز هم می تواند بر دیگران تأثیر بگذارد.

هدف دستیابی به موفقیت به شما کمک می کند تا با فشار دادن به شما برای غلبه بر موانع، سخت تر کار کردن و دنبال کردن شادی، زندگی هدفمندتری داشته باشید.
چگونه می توانم موفق شوم؟

راه های موفقیت در زندگی

حقیقت این است که شما احتمالا هرگز موفق نخواهید شد.

من این را نمی گویم که تند تند باشد، این را به این دلیل می گویم که احتمالات علیه شما وجود دارد.

از طرف دیگر، یادگیری چگونگی موفقیت هرگز آسان‌تر نبوده است. هرگز در دنیا بیشتر از امروز میلیونرها وجود نداشته است.

همچنین، امیدوارم با گفتن به شما هرگز موفق نشوید و با خود فکر کنید: "ای مرد، این دختر نیکول یک جور احمق است." می‌خواهم به او ثابت کنم که اشتباه می‌کند تا بتوانم نظر بدی بگذارم و چند ماه بعد به او بگویم که او در مورد من بسیار اشتباه کرده است.»

انجام دهید. ثابت کن اشتباه می کنم!

در حرفه‌ام، متوجه شده‌ام که داشتن یک تراشه روی شانه‌ام و عصبانی بودن از دنیا باعث شده است که با سرعت بیشتری نسبت به بقیه رشد کنم.

دوست دارم وانمود کنم که بزرگترین شکست دنیا هستم و همه چیز برای اثبات وجود دارد.

اگر کسی به من شک کند، من هر کاری که لازم باشد انجام می‌دهم تا ثابت کنم اشتباه می‌کند.

همانطور که همیشه می گویم: "من را عصبانی نکن، زیرا وقتی عصبانی هستم همیشه برنده خواهم شد."

اما حقیقت این است که من پنهانی دوست دارم وقتی مردم مرا مورد انتقاد قرار دهند.
چه چیزی برای موفقیت لازم است؟

هیچ چیز بهتر از یک خشم دود آمیز در اعماق وجود شما انگیزه نمی دهد.

بنابراین، دیدگاه شما این است: شما زمان زیادی را صرف کارهای بی‌اهمیت می‌کنید در حالی که وانمود می‌کنید که در حال «تحقیق، یادگیری یا یافتن انگیزه» هستید. اما حقیقت این است که شما سستی می‌کنید. و تا زمانی که کار را شروع نکنید، هرگز به نتیجه نخواهید رسید. بنابراین، اگر می خواهید بتوانید قبوض خود را بپردازید یا به سراسر جهان سفر کنید، اگر هرگز اولین قدم را بردارید، این اتفاق نخواهد افتاد.
چگونه در زندگی موفق باشیم - 8 راه برای موفقیت در زندگی

#1. دیگر به دنبال گلوله نقره ای نباشید


گلوله نقره‌ای این است که شما باید سال‌ها هر روز آن را انجام دهید.

این هک تبلیغات فیس بوک نیست. یا یک کنفرانس جادویی 2000 دلاری.

اما مهم نیست که چند بار مردم این را به شما می گویند، شما همچنان به دنبال پاسخ مخفیانه خواهید بود.

چرا؟
چون نمی‌خواهید وارد کار شوید.

شما می خواهید یک شبه موفق شوید.

با این حال این اتفاق نخواهد افتاد

بنابراین اگر من جای شما بودم، شروع به خلق کردن می کردم.

#2. شروع به ایجاد اهداف بهتر کنید


"هدف من کسب درآمد زیادی است."

و شما تعجب می کنید که چرا هنوز موفق نشده اید.

هدف شما قابل اجرا نیست

و کاملاً صادقانه بگویم که این انگیزه نیز نیست.

پول عالی است و همه چیز شما را راضی نمی کند.

هدف بزرگ زندگی شما چیست؟

شاید موفقیت برای شما به معنای اقدام برای پاکسازی اقیانوس های جهان یا کمک به جلوگیری از انقراض حیوانات باشد.

حالا، چگونه این کار را انجام می دهید؟

خوب، شما به پول نیاز دارید، و اینجاست که هدف پولی شما مطرح می شود.

چقدر پول برای کمک به حل این مشکلات نیاز دارید.

یک ماشین حساب بگیرید، با چند سازمان غیرانتفاعی ارتباط برقرار کنید و شروع به خرد کردن اعداد کنید.

سپس، از آن عدد دقیق به عنوان هدف خود استفاده کنید.

و یک تاریخ دقیق به آن اضافه کنید.

من می‌خواهم تا 31 دسامبر 2021 103476.37 دلار برای سرمایه‌گذاری در پاکسازی اقیانوس‌های جهان به‌دست بیاورم تا بتوانیم حیات اقیانوس‌ها را حفظ کنیم و آب آشامیدنی تمیزی داشته باشیم.»

اکنون شما یک هدف مشخص، تاریخی برای رسیدن به آن و هدفی برای دستیابی به آن دارید.

#3. جستجوی اعتبارسنجی را متوقف کنید

اگر به دنبال راه هایی برای موفقیت در زندگی هستید، آن را در اطرافیان خود پیدا نخواهید کرد. مگر اینکه همه اطرافیان شما یک موفقیت بزرگ باشند.

مادر، پدر، بهترین دوست، شریک زندگی و سگ شما نیازی به تایید ایده های تجاری شما ندارند.

به سبک خودت زندگی کن دیگر به دنبال تأیید این موضوع نباشید که در مسیر درستی هستید.

می خواهید بدانید که چگونه در مسیر درست هستید؟

وقتی از خود می‌پرسید، "آیا من آنگونه که می‌خواهم زندگی می‌کنم؟"

اگر پاسخ مثبت است، شما در مسیر درستی هستید.

اگر پاسخ منفی است، باید تغییراتی ایجاد کنید.

اجازه ندهید افراد خارجی افکار شما را تحت الشعاع قرار دهند.

مردم همیشه فکر می کنند که می دانند چه چیزی برای شما بهتر است.

اما فقط شما می دانید که چیست.

کمی بیشتر به خود اعتماد کنید و متوجه خواهید شد که می دانید چه کاری انجام می دهید.

#4. زندگی رویاهای خود را شروع کنید


موفقیت در زندگی به معنای لحظه ای جادویی نیست که همه چیز سر جای خود قرار می گیرد.

این در مورد لحظات کوچک در بین است.

لحظاتی که شما خوشحال هستید لحظاتی که واقعاً در آن غوطه ور هستید.

حقیقت این است که شما می توانید آن لحظات را تجربه کنید حتی اگر در حال حاضر در 9 تا 5 گیر کرده اید.

اگر هدف شما راه اندازی یک کسب و کار آنلاین است، شب ها و آخر هفته ها را دارید که می توانید شروع به کار کنید.

شاید شما بخواهید یک عشایر دیجیتال باشید، می توانید در زمانی که در خارج از کشور کار می کنید با رئیس خود در مورد کار از راه دور به مدت سه هفته صحبت کنید.

می دانم به چه فکر می کنی، همه آن را می خواهی و الان هم می خواهی.

اما حقیقت این است که تا زمانی که آن گام‌های کوچک را بردارید، واقعاً نمی‌دانید که آیا آن چیزی است که می‌خواهید یا چیزی است که فکر می‌کنید می‌خواهید.

شما هنوز هم می توانید شروع به تلاش برای کشف برنامه ای برای موفقیت کنید، چه در سن 9 تا 5 باشید یا نه.

من نمی گویم اگر بدبخت هستید در 9 تا 5 خود بمانید. من فقط می گویم که 9 تا 5 به خودی خود همیشه تنها دلیل ناامیدی یا ناراحتی شما نیست.

#5. دست از جستجوی مربی بردارید


هیچ مشکلی با مربیگری وجود ندارد. در واقع می تواند برای ایجاد حرفه شما بسیار عالی باشد.

با این حال، اکثر مردم نمی خواهند مربیگری کنند، آنها می خواهند کسی همه کارها را برای آنها انجام دهد.

کارآفرینی و موفق بودن به معنای مالکیت است.

شما یک بازی بزرگ در مورد خواستن آزادی صحبت می کنید، اما وقتی نوبت به طراحی اولین فروشگاه خود می رسد، بازخورد زیادی می خواهید.

اما چیزی که باید بدانید این است که بهترین چیز در مورد کارآفرینی این است که می توانید کسب و کار خود را هر طور که می خواهید ایجاد کنید.

و اگر یک مربی برای تصمیم گیری به شما کمک کند، اساساً مانند این است که یک رئیس بر کار شما نظارت داشته باشد - آزادی را که واقعاً می خواستید از دست می دهید.

اگر دائماً افرادی دارید که شما را در سفر راهنمایی می کنند، بردهای شما واقعاً برد شما نیستند و باخت های شما واقعاً باخت شما نیستند.

اگر مالکیت بردها و باخت های خود را به دست نگیرید، هرگز واقعاً به آن "OMG" نخواهید رسید! من آن را انجام دادم!

و همچنین هرگز از اشتباهات خود درس نمی گیرید زیرا از ابتدا اشتباهات شما نبوده اند.

تصمیمات بدی خواهید گرفت، اما تصمیمات عالی هم خواهید گرفت.

شما نیازی به یک مربی ندارید تا به شما یاد دهد چگونه موفق شوید، به خصوص اگر هدف شما این باشد که زندگی خود را با شرایط خود زندگی کنید.

#6. شروع به ساختن تخصص خود کنید


شما مجبور نیستید در روز اول بهترین باشید.

اما می توانید شروع به ساختن آن کنید.

اگر به طور مداوم هر روز برای رشد خود وقت بگذارید، یک سال بعد از رشد خود شگفت زده خواهید شد.

اگر فروشگاه های آنلاین دارید، برای یادگیری و آزمایش هک های بازاریابی مختلف وقت بگذارید.

با حفظ آن به مدت یک سال، احتمالاً خواهید دید که فروش خود را افزایش داده اید.

اگر نویسنده هستید، به مدت یک سال هر روز بنویسید.

با آزمودن سبک های مختلف نوشتاری و تولید محتوای ثابت، احتمالاً متوجه خواهید شد که شروع به جمع آوری دنبال کنندگان وفادار کرده اید.

ایجاد تخصص شما نیاز به تلاش دارد.

و تخصص شما به شما کمک می کند تا پاسخ خود را به این سوال بیابید که چگونه موفق شوید.

شماره 7. جلوی مسدود کردن خود را بگیرید

موانع، روزهای بد، شکست ها، تعلل: چه چیزی مشترک است؟

همه آنها در سر شما هستند.

من آنقدر به موانع جاده عادت کرده ام که واکنش فوری من همیشه یافتن راه حل است.

من کارهای عجیب و غریب انجام داده ام فقط برای پریدن از روی موانع.

دیروز روز بدی را پشت سر گذاشتم و بعد در نیمه روز، متوجه شدم که شب قبل بد خوابیده بودم و شروع به خندیدن کردم. چرا؟ چون متوجه شدم که راه حل مشکلم آسان است. تنها کاری که باید انجام می دادم این بود که شب زودتر بخوابم. روز بعد؟ انگار آن روز بد هرگز اتفاق نیفتاده بود.

موفقیت شما هرگز نمی تواند توسط یک نیروی خارجی مسدود شود.

همیشه یک راه حل وجود دارد.

و این راه حل تقریباً همیشه از حذف یک مانع ذهنی در سر شما می آید.

اگر می خواهید چیزی را در مورد خود تغییر دهید، دیدگاه خود را تغییر دهید.
#8. شروع به انجام

موفق بودن

اگر کاری انجام ندهید نمی توانید به موفقیت برسید.

هیچ پاداش مالی بزرگی فقط برای ظاهر شدن وجود ندارد.

باید برای ساختن چیزی وقت و انرژی صرف کنید.

بالاخره موفق ترین افراد همگی خالق هستند.

مارک زاکربرگ فیس بوک را ایجاد کرد. جف بزوس آمازون را ایجاد کرد. سارا بلیکلی Spanx را ایجاد کرد.

و اگر زندگی خود را وقف خالق بودن کنید، در نهایت می توانید ببینید چه چیزی برای موفقیت لازم است.

اما نیاز به زمان و تلاش مداوم دارد.

من می دانم که ساده تر است که فقط نتفلیکس را نصب کنید و بعد از یک روز کاری مغز خود را خاموش کنید، اما نتایجی که می خواهید ببینید از روشن نگه داشتن مغز شما بعد از ساعت ها به دست می آید. با کار کردن به اطرافیان
نتیجه

موفقیت به شما بستگی دارد.

من می توانم میلیون ها ترفند دیگر را در مورد چگونگی موفقیت در زندگی فهرست کنم، اما اگر مایل به انجام کار نباشید، نتیجه ای نخواهد داشت.

شما خواندن این مقاله را به پایان رسانده اید و اکنون دو گزینه دارید.

گزینه A: شما شروع به ساختن چیزی می کنید: یک فروشگاه، یک وبلاگ، یک برنامه، (جاهای خالی را پر کنید).

گزینه B: شما به خودتان اعتراف می کنید که واقعاً نمی خواهید موفق شوید، فقط ایده آن را دوست دارید. و ماراتن یک نمایش را در نتفلیکس برای بقیه روز انجام می دهید.

امیدوارم به خاطر شما گزینه الف را انتخاب کنید. منظورم این است که شما به تازگی مقاله ای در مورد چگونگی موفقیت خوانده اید، مطمئنم که قبل از خواندن آن مقاله در مورد دستیابی به موفقیت جدی بودید.

اما اگر گزینه B را انتخاب کنید، امیدوارم زمانی را برای رسیدن به رضایت و خوشبختی در هر کاری که انجام می دهید اختصاص دهید. و امیدوارم سالها بعد، با دانستن اینکه پشیمان نیستید، لبخند بزنید.

5 کلید موفقیت چیست؟

#1. دیگر به دنبال گلوله نقره ای نباشید

#2. شروع به ایجاد اهداف بهتر کنید

#3. شروع به ساختن تخصص خود کنید

#4. جلوی مسدود کردن خود را بگیرید

#5. شروع به انجام

نیمه تاریک درون

۹ بازديد
تصور کنید ایده ای برای کارآفرینی به ذهن شما رسیده و قصد راه اندازی کسب و کاری را دارید که تا به حال توسط فرد دیگری راه اندازی نشده است. مسیر مبهم و نامشخص است. زیرا تا کنون کسی پای در این مسیر نگذاشته و تا به حال چنین ایده ای توسط هیچ شخصی عملی نشده است. در دنیای خارج از خودتان هیچ دلگرمی، هیچ مشوق و انگیزه ای پیدا نمی کنید. اگر ایده تان را با دوستی درمیان بگذارید، نظرهایی ممتنع، مبهم و گاها منفی را دریافت می کنید. هر حس خوبی هم باشد، در درون خود شماست.
درون هر انسان دو بخش وجود دارد. نیمه تاریک و نیمه روشن. این دو بخش یکسان نیستند و گاهی یک بخش، بزرگتر و قدرتمندتر از بخش دیگر است. هنگامی که یک نوزاد به دنیا می آید، درون او کاملا روشن است و نیمه تاریک او هنوز شکل نگرفته است.
عامل به وجود آورنده نیمه تاریک، باورهایی است که از زندگی کردن با دیگران و تعامل با آنها به ما منتقل می شوند. این باورها منفی هستند و همراه با خود احساسات منفی را به وجود می آورند. باورها هر چه که باشند، مثبت یا منفی، حاوی احساساتی از جنس خودشان هستند. این باورها رفتارهای انسان را رهبری می کنند.
وقتی میخواهید دست به کاری بدیع بزنید، بخشی از درون شما، در شما اشتیاق ایجاد می کند و به شما می گوید: حرکت کن! موفق می شوی. در درون شما شور، اشتیاق، انگیزه و کنجکاوی ایجاد می کند. در حالی که نیمه دیگر در درون تو فریاد می زند که: اینکارو نکنیا! مگه دیوونه شدی!؟! حتی فکرشم نکن!
میخوای همکلاسی ها و دوستات بهت بخندن؟ میخوای آبروی خودتو پیش خانواده و فامیل ببری؟ میخوای مضحکه ی عالمو آدم بشی؟! نه نه نه! اصلا بهش فکر نکن.
نیمه روشن خداگونه است. پر است از امید. به شما وعده موفقیت و برکت می دهد. به شما دستور حرکت می دهد. اگر گوش های خود را به سوی ندای بخش روشن درونتان باز کنید، شما را به سمت نور و پیروزی هدایت می کند. در دل ابهام، راه را به شما نشان می دهد و شما را به سر منزل مقصود می رساند. پیروی از نیمه روشن به شجاعت بسیار بیشتری نیاز دارد. زیرا در بیرون از خودتان ممکن است هیچ حامی و حتی فردی که شما و هدفتان را درک کند وجود نداشته باشد. شاید حتی گوش شنوایی هم نداشته باشید. بنابراین اغلب برای پای نهادن در مسیر، همراهی از جنس خود ندارید. اما بدانید که شما تنها نیستید و در تمام طول مسیر خداوند با شماست.
در عوض نیمه تاریکِ درون، شیطانیست. مدام شما را ناامید می کند. به شما وعده شکست، سختی و فقر می دهد. به شما دستور توقف و بازگشت می دهد. مدام در دل شما ترس، استرس و دودلی ایجاد می کند و اگر گوش های خود را به سوی ندای بخش تاریک درونتان بگشایید، از شما فردی محتاط، ترسو و شکست خورده می سازد. پیروی از نیمه تاریک درون نیاز به شجاعت ندارد. وقتی دودل شوید، وقتی بترسید، افراد زیادی را می بینید که مانند شما ترسیده اند و بازگشته اند. افراد زیادی را میبینید که معمولی زندگی میکنند و از معمولی زندگی کردن خود بسیار خرسند و راضی هستند.
اگر در هدفتان اندکی تردید داشته باشید، به سرعت افراد زیادی تردید شما و بازگشت را تایید می کنند و آن را منطقی می دانند.
نیمه های درون انسان یکسان نیستند. هنگام تولد تمام درون هر فرد روشن است و با گذشت زمان و انتقال تفکرات و باورهایِ منفیِ بزرگترها به کودک، نیمه ی تاریک در درون او شکل می گیرد. همه انسان ها در وضعیتی یکسان زندگی را آغاز می کنند و همه نیمه های تاریک و روشن درون را تجربه خواهند کرد. اما برخی گوششتان بیشتر برای نداهای خداگونه و برخی برای نداهای شیطانی باز است. به هر ندا که بیشتر توجه کنید، آن نیمه بیشتر در درون شما سایه می گستراند.
هنگامی که یک نیمه در درون شما غالب می شود، خصوصیات خاص آن نیمه نیز در شما شکل می گیرد. اگر گوش دادن به نداها و فرمان های نیمه تاریک درونتان به عادت شما تبدیل شود، شخصیت شما نیز به همین شکل رقم می خورد. به فردی تبدیل می شوید که کارهایی را انجام می دهد که توسط افراد زیادی انجام می شود. همرنگ جماعت هستید و تایید دیگران بسیار برای شما مهم است. شخصیتی نگران، مضطرب، محتاط و ترسو دارید.
نمونه افرادی که به ندای بخش تاریک درونشان گوش می کنند، افرادیست که در شصت سالگی افخار می کنند که سی سال کارمند بوده اند و اکنون بازنشسته شده اند. اگر از آنها بپرسید که در این سالها در ازای عمری که دادی چه چیز به دست آوردی، به شما می گویند تجربه سی سال کار برای فلان شرکت، سابقه بیمه و حقوقی که هر ماه دریافت کرده اند و شاید از آن حقوقی هم که در ازای عمر گران بهایشان دریافت کرده اند چیزی باقی نمانده باشد.
این افراد سی سال هر روز صبح زود بیدار شده و از خانه به محل کار رفته اند و برای دیگران کار کرده اند زیرا هر بار که خواسته اند بر روی ایده خودشان کار کنند، بخش تاریک درونشان به آنها گفته است که:
ببین تو اگر در این شرکت کار کنی آخر ماه حقوق تو جیبته! درآمدت تضمین شده است. حقوق و مزایا داری. بیمه داری. عیدی میگیری. می تونی با اون پول برای خودت لباس، گوشی، ساعت و چیزای با حال بخری! اما معلوم نیست کارآفرینی و کار کردن روی ایده خودت جواب بده! تا مدتها باید بدون پول و درآمد کار کنی. آخر هم معلوم نیست موفق بشی؟ نشی؟
 دوستات رو ببین! همه ماشین دارن، خونه اجاره کردن! با هر بدبختی و زحمتی شده ازدواج کردند. اما تو هیچ کدوم ازینها رو نداری. درسته هر ماه کلی قسط و وام و بدهی دارند اما بالاخره ظاهر زندگیشون خیلی از تو قشنگتره! بیخیال شو. بیا راهی رو که میلیونها نفر دارن میرن رو تو هم برو و الکی وقت خودت رو تلف نکن! بیل گیتس و استیو جابز و کارآفرینهای بزرگ همه استثناء بودند. یک نفر در میلیاردها نفر بودند که تونستند موفق بشن. از خیالات، افسانه ها و توهم بیا بیرون و بچسب به زندگیت.
همین الان هم کلی دیر شده! همین فردا شروع کن و بگرد یه شرکت پیدا کن. برو با حقوق وزارت کار شروع کن به کار کردن. از پایینترین جا. اصلا از کارگری! اگه خوب کار کنی و خودت رو نشون بدی کم کم حقوقت رو افزایش میدن. ارتقا میگیری. بعد چند سال می تونی درخواست وام بدی یه ماشین قسطی بخری. کم کم جا میوفتی شناخته میشی. بهت احترام میذارن. سابقه کار پیدا میکنی ... .
هر چقدر نیمه تاریک در درون شما گسترده تر باشد، این نداها و این مخالفت ها برای متوقف کردن شما از انجام کاری بکر، بیشتر است. فردی که قصد انجام کارآفرینی دارد، در وهله اول و در کنار اقداماتی که باید برای راه اندازی کسب و کارش انجام دهد، باید با این نداهای درونی مبارزه کند و بر آنها غلبه کند.
فرد کارآفرین مبارزی بزرگ است. زیرا نه تنها با نداهای منفی ذهن خود مبارزه می کند، بلکه بسیاری از اوقات با قضاوت های مردم و نگاه های پر تاسف خانواده و دوست و آشنا نیز دست و پنجه نرم می کند.
او کار می کند و برای ساخت پدیده ای فوق العاده عوامل مختلف را گرد هم می آورد. مطالعه می کند و علم خود را بالاتر می برد. با مسائل مختلف روبرو می شود و برای حل آنها باید تمام تمرکز و خلاقیت خود را به کار بگیرد. با بودجه کمی که در اختیار دارد باید تجهیزات و امکاناتی که نیاز دارد را فراهم کند. نیمه تاریک درون در تک تک این لحظات همراه شماست و قصد منصرف کردن شما را دارد. در این شرایط تصور کنید خانواده و گله و شکایت های آنها از اینکه چرا راهی را انتخاب نمیکنی که سریعتر بتوانی مستقل شوی، ازدواج کنی و مانند بقیه به اصطلاح سرو سامان بگیری، گاه انگیزه و انرژی برای روبرویی با چالش های کارآفرینی را در شما از بین می برد.
بر سر یک دو راهی قرار دارید. قبول شکست و بازگشت به یک زندگی عادی یا ادامه مسیر! حقیقت این است که در این شرایط هیچ کس به کمک شما نخواهد آمد و حتی ممکن است از سوی خانواده و آشنایان طرد شوید. به دلیل شرایط مالی نابسامانی که در آن قرار دارید، از بودن در جمع دوستان خودداری کنید. اما در تمام طول مسیر ندایی در عمق ذهن و وجودتان به شما می گوید ادامه بده!
همانا کسانى که گفتند: پروردگار ما خداى یکتاست آنگاه [بر آن‌] استقامت نمودند، فرشتگان بر آنان فرومى‌آیند [و گویند] که مترسید و اندوه مدارید و شما را مژده باد به آن بهشتى که نوید داده مى‌شدید. (سوره فصلت آیه 30)
با استقامت در این مسیر نداهای منفی کمتر شده ولی از بین نمی روند. نیمه تاریک درون از راه های دیگری سعی در برهم زدن تمرکز شما از مسیر دارد. مثلا می گوید: اقلا در کنار کاری که انجام می دهی، شغلی پاره وقت دست و پا کن تا اقا از پس مخارج روزمره ات بربیای!
این دلیل ها به ظاهر بسیار منطقی هستند اما همان کار پاره وقت پتانسیل آن را دارد تا ذهن شما را در ایام آزاد نیز به خود مشغول کند و یا چشیدن شیرینی درآمدی هرچند اندک شما را از ادامه مسیر منحرف و منصرف کند.
برای قدم گذاردن در مسیری که توصیف کردم، نکته ای مهم نهفته است. اگر صرفا قصد شما کارآفرینی و رسیدن به کسب پول و ثروت باشد، طی کردن مسیر همراه با درد، سختی و تحمل کردن خواهد بود و احتمال اینکه نیمه تاریک درون، شما را از ادامه مسیر منصرف کند بسیار زیاد است. اما اگر حوزه ای را انتخاب کنید که عاشق آن هستید و کاری را بکنید که از انجام آن لذت میبرید، حل کردن مسائل و روبرو شدن با چالش ها بسیار لذت بخش خواهد بود و غلبه بر نیمه تاریک درون ممکن می شود.
وقتی استقامت می کنید و بر نیمه تاریک درون غلبه می کنید، کم کم نداهای نیمه تاریک خاموش می شود و نیمه روشن درون شما روشن تر می شود. آن صدای ضعیفی که در تمام طول مسیر به شما فرمان حرکت و ادامه مسیر را میداد، رساتر می شود و اعتماد به نفس و انگیزه درونی شما را افزایش می دهد. ندای نیمه روشن، که تا به الان توسط باورهای منفی شما در ضعیف ترین حالت قرار داشت، زنده می شود. درونتان را روشن می کند. راه را به شما نشان می دهد. ایده های ناب و فوق العاده به شما می دهد.
شخصیت فردی که به ندای روشن ذهن خود گوش فرا می دهد، شجاع، ریسک پذیر، پر دل و جرات، امیدوار و با انگیزه، کنجکاو و عاشق تجربه ناشناخته هاست. اگر در شصت سالگی از او بپرسید که از کار کردن در مسیر علایق خود چه به دست آوردی؟ می گوید: من از زندگی لذت بردم. من تک تک لحظه هایم را صرف کاری کردم که عاشق آن بودم. من خلق کردم. چیزی را به وجود آوردم که پس از مرگم نیز به یادگار خواهد ماند. من چیزی به جهان افزودم و جهان را به جایی بهتر برای دیگران تبدیل کردم. احساس میکنم انسان بودم را تجربه کردم. ماموریتی را که برای آن خلق شده بودم را به پایان رساندم. آزادی را تجربه کردم و حسرت هیچ چیز را ندارم. اگر دوباره به دنیا بیایم، دقیقا همین مسیر را انتخاب می کنم.
این احساسات، این تجربیات، این درک از قوانین جهان و این درک از قدرت خودم برای خلق رؤیاهایم، سبب شده است که هیچگاه حاضر نباشم حتی یک ساعت از وقتم را به کار کردن برای دیگران هدر دهم.
فرهاد کوکائیان

منبع: گروه تحقیقاتی یکشو

چگونه ميل شديد به دارايي هاي مادي مي تواند به موفقيت كارآفريني شما كمك كند

۹ بازديد

در اينجا آمده است كه چگونه ميل شديد به دارايي هاي مادي مي تواند ابزار قدرتمندي براي تقويت موفقيت كارآفريني باشد.

به عنوان كارآفرين، ما دائماً در تلاش براي موفقيت هستيم و تمايل به دستيابي به اهداف خود را داريم. اما اگر اين انگيزه براي موفقيت به ميل ما به دارايي هاي مادي گسترش يابد، چطور؟ بسياري از مردم مادي‌گرايي را يك ويژگي منفي مي‌دانند، اما حقيقت اين است كه داشتن ميل شديد به دارايي‌هاي مادي در واقع مي‌تواند ابزار قدرتمندي براي تقويت موفقيت در كارآفريني باشد. در اينجا دليل آن است:
ماترياليسم راهي قدرتمند براي ايجاد انگيزه در شما براي رسيدن به اهدافتان است

ماترياليسم مي تواند محرك قدرتمندي باشد. ميل شديد به دارايي هاي مادي نه تنها عامل مهمي در ثروتمند شدن يا نشدن شماست، بلكه يك عنصر حياتي در موفقيت كارآفريني شما نيز مي باشد.

وقتي ميل شديد به دارايي هاي مادي داريد، به احتمال زياد اهدافي را تعيين مي كنيد و سپس به آنها مي رسيد. همچنين پس از شروع كار براي چيزي خاص، به احتمال زياد انگيزه خود را حفظ خواهيد كرد.

ماترياليسم به شما كمك مي كند آينده خود را تصور كنيد

براي دستيابي به اهداف خود، بايد ديد روشني از آنچه هستند و زماني كه به آنها برسيد چگونه به نظر مي رسند داشته باشيد. ماترياليسم مي تواند به هر دوي اين موارد كمك كند و به شما اجازه مي دهد آينده اي را تصور كنيد كه دارايي بيشتري نسبت به الان داريد. اين تمرين تخيلي به مفهوم موفقيت كمك مي‌كند و هدفي را براي جايي كه مي‌خواهيد زندگي‌تان در وضعيت فعلي‌اش طي كند تعيين مي‌كند.

اگر تصور نكنيم كه زندگي‌مان در پنج سال، 10 يا 30 سال آينده چگونه خواهد بود - اگر امكانات موجود را نديده باشيم - وقتي زمان تصميم‌گيري فرا مي‌رسد خودمان را بيرون از دروازه شكست مي‌دهيم. آينده ما را تحت تأثير قرار مي دهد (مانند انتخاب مسير تحصيل).

ماترياليسم شما را تشويق مي كند كه ايده هاي غيرعادي داشته باشيد

اگر ميل شديد به دارايي هاي مادي داريد، ممكن است شما را تشويق كند كه خارج از چارچوب فكر كنيد و راه هاي جديدي براي انجام كارهاي غير متعارف بيابيد.

يكي از راه‌هايي كه مادي‌گرايي مي‌تواند به كارآفرينان كمك كند تا خارج از چارچوب فكر كنند، تشويق آنها به ريسك كردن است. بسياري از كارآفرينان با تمايل به دارايي هاي مادي هدايت مي شوند و براي دستيابي به آنها مايل به ريسك هستند. هنگامي كه يك كارآفرين بر روي يك هدف مادي متمركز است، ممكن است تمايل بيشتري به گرفتن يك ايده غيرمتعارف داشته باشد، حتي اگر اين ايده داراي درجه بالايي از عدم اطمينان باشد. اين مي تواند به تقويت ذهنيت كارآفريني بيشتر كمك كند و مي تواند به راه حل هاي نوآورانه تر منجر شود.

ماترياليسم زماني كه شروع به كار براي چيزي خاص مي كنيد، انگيزه شما را حفظ مي كند

كارآفرينان مي توانند با داشتن يك هدف ملموس براي تلاش از مادي گرا بودن سود ببرند. به عنوان مثال، اگر هدف شما اين است كه بتوانيد يك ماشين لوكس بخريد، مي توانيد از آن به عنوان انگيزه اي براي كار سخت تر و هوشمندانه تر استفاده كنيد.

ممكن است برنامه اي براي افزايش فروش خود داشته باشيد يا راه هايي براي كاهش هزينه ها بيابيد تا به هدف خود برسيد. ماهيت خاص هدف به شما كمك مي كند متمركز بمانيد و اندازه گيري پيشرفت خود را آسان تر مي كند.

هنگامي كه افراد بدون داشتن چشم‌اندازي براي آينده شغلي يا زندگي خود درگير وظايف روزمره مي‌شوند، اغلب آنچه را كه واقعاً به آنها انگيزه مي‌دهد و چرا در وهله اول اين كارها را انجام مي‌دهند، از دست مي‌دهند. ماترياليسم پايه محكمي را فراهم مي كند كه بر روي آن نيروهاي انگيزشي ديگر (مانند امنيت مالي) براي تأثير بيشتر در طول زمان و همچنين كمك به افراد براي ايجاد ايده هاي جديد در مورد چگونگي به انجام رساندن بهترين روياهاي خود اضافه مي شود.
داشتن ميل شديد به دارايي هاي مادي مي تواند به شما كمك كند تا زماني كه هدف خود را دنبال مي كنيد، براي مدت طولاني تري ادامه دهيد

قدرت مادي گرايي مي تواند از بسياري جهات مفيد باشد. اگر تمايل شديدي به دارايي هاي مادي داريد، اين ممكن است به شما كمك كند آينده خود را تجسم كنيد و ايده هايي را توسعه دهيد كه موفقيت كارآفريني شما را به ارمغان مي آورد. ماترياليسم همچنين افراد را تشويق مي كند تا براي رسيدن به اهداف خود سخت تلاش كنند و زماني كه مي خواهند تسليم شوند به راه خود ادامه دهند. علاوه بر اين، هنگامي كه شروع به كار براي چيزي خاص مي‌كنيد، داشتن انگيزه خواستن دارايي‌هاي بيشتر مي‌تواند شما را در شرايط سخت نگه دارد.

مهم است كه به ياد داشته باشيد كه موفقيت و خوشبختي واقعي فقط به جمع آوري ثروت مادي مربوط نمي شود. ايجاد تعادل بين خواسته‌هاي مادي با ساير جنبه‌هاي مهم زندگي، مانند روابط، رشد شخصي و مشاركت اجتماعي، كليد يك زندگي كامل است. با اين حال، هنگامي كه قدرت مادي گرايي به روش صحيح هدايت شود، مي تواند نيروي قدرتمندي براي هدايت موفقيت كارآفريني باشد.

بنابراين، عشق خود را به دارايي هاي مادي در آغوش بگيريد و اجازه دهيد انگيزه شما براي رسيدن به موفقيت در كسب و كارتان را تقويت كند!